بینالود؛ بام خراسان. رشته کوهی به بلندای تاریخ که در جنوب دشت چند هزار ساله توس گسترده شده و نامش با تاریخ جغرافیای مشهد گره خورده است. یکی از تبار گردنفرازان که قلههایی چون شیرباد، زرگران، فلسکه و قوچگر با بیش از 3هزار متر ارتفاع را در خود جای داده و سالهاست تأمینکننده آب شهرهای مشهد، نیشابور، چناران و روستاهای کوهپایهاش است. همچنین سه رودخانه دائمی کشفرود، اترک و کالشور از رودخانههای حوضه آبخیز آن هستند.
روستاها و تابستانگاههای زیبایی در دامنه این رشتهکوه گسترده شده که نامهای آشنایی چون زشک، شاندیز، طرقبه، گلمکان در دامنههای شمالی و روستاها و شهرهایی مانند پیوهژن، درود، خرو و میرآباد در دامنههای جنوبی آن هستند، اما جدا از مختصات جغرافیایی رشتهکوه بینالود، نامش در متون تاریخی گذشته نیز آمده است؛ آنجا که مرحوم عبدالحمید مولویِ باستانشناس، مقالهای درباره چشمهای جادویی بر فراز این کوه نوشته است تا قرار گرفتن این رشته کوه تاریخی در بخشی از مسیر جاده ابریشم.
رشتهکوه بینالود که در 26کیلومتری شمال شرق نیشابور گسترده شده است و آن را به همین نام میشناسیم، در متون گذشته نام دیگری داشته است. چنانکه در گزارش «مکتب شاهپور» که نزدیک به 88سال پیش نوشته شده، «کوه نیشابور» نامیده شده است.
جاده ابریشم یک محور اصلی به نام راه چاپاری بوده که چین را از طریق ایران به بینالنهرین ارتباط میداده و شاخههای فرعی هم برای وصلکردن شهرها به همدیگر داشته است
در این کتاب آمده؛ جلگه مشهد در جنوب کوههای هزار مسجد و شمال کوههای نیشابور (بینالود) قرار گرفته و از همان ابتدای تاریخ مورد توجه بوده است به قسمی که همیشه اقوام مختلف و مسافران زیادی از اطراف به آن روی آوردهاند، اما نام بینالود را میتوان در مسیر شاهراه بزرگ شرق یا راه خراسان که سال 1877میلادی جاده ابریشم نامیده شد هم دید.
در مقالهای از رجبعلی لباف خانیکی آورده شده است که جاده ابریشم یک محور اصلی به نام راه چاپاری بوده که چین را از طریق ایران به بینالنهرین ارتباط میداده و شاخههای فرعی هم برای وصلکردن شهرها به همدیگر داشته است. یکی از این شاخههای فرعی راهی بوده در مسیر جاده ابریشم از دیزباد پایین، به نام راه شریفآباد که پس از عبور از دامنههای جنوب شرق رشته کوه بینالود به نوقان (مشهد کنونی) میرسیده و بعد از نوقان به سمت کشفرود میرفته است.
اما یکی از جاذبههای تاریخی بینالود وجود دریاچهای سبز در یکی از بلندترین بخشهای این رشته کوه است. جایی که تاریخ و طبیعت با هم تنیده شده و داستانی از مرگ مرموز یزدگرد، پادشاه ساسانی، از این دریاچه به یادگار باقی مانده است. ماجرا از این قرار است که نزدیک به 1600سال پیش، یزدگردِ اول ساسانی مشهور به بزهگر، در آخرین سفر زندگیاش راهی شرق ایران میشود.
طبق روایتی، مقصد شاهنشاه ساسانی چشمهسَو یعنی همین چشمه سبز امروزی در دل کوه بینالود بوده است. گویا شاه، بیماریای داشته که پزشکان درمان آن را در این سفر دانسته بودند گرچه همینجا با لگد اسبش کشته میشود. زرتشتیان هم این دریاچه را مقدس میدانستهاند و احتمال دیگر هم این است که آن زمان برای آب چشمه سبز خواص معدنی و درمانی قائل بودهاند. فردوسی هم در شاهنامه میسُراید: «چو نزدیکی چشمه سَو رسید/ برون آمد از مهد دریا بدید...»
همچنین احتمال دادهاند که روزگاری در کنار این تالاب، آتشکدهای بوده که ایرانیان باستان در آن عبادت میکردهاند. پس از ظهور دین مبین اسلام هم عارفان مسلمان در نزدیکی دریاچه سکنی گزیدهاند، اما از پژوهشگر و تاریخنگار مشهدی، مرحوم عبدالحمید مولوی هم درباره این دریاچه، مقالهای بهجا مانده است که او هم بینالود را کوه نیشابور خوانده و نوشته است: «جای تأسف است که جز معدودی از اهالی خراسان نام چشمه سبز را نشنیده و آنجا را ندیدهاند و لیکن در بیش از هزار سال ابوریحان بیرونی خصوصیات چشمه سبز را بهنام «سبزرود» در آثار الباقیه ذکر کرده و بر آن مطلع بوده است.»
اگر چهارفرسنگ از شمال به سمت جنوب از کنار رودخانه گلمکان بگذریم، در بلندی کوه نیشابور به چشمه سبز(سبزرود) میرسیم که منبع اصلی آب رودخانه گلمکان است
در مقاله مولوی در کنار توصیف چشمه سبز، میتوان اطلاعاتی درباره جغرافیا و ویژگیهای طبیعی رشته کوه بینالود هم دید که درخور توجه است.او نوشته؛ «اَبَرشهر نام دیگر نیشابور است و توس نام منطقه و دشت بین کوهِ هزارمسجد و کوه نیشابور(کوههای بینالود). »
در واقع کوه نیشابور را جایی بالای کوهی در میان اَبَر شهر و توس دانسته است. او برای رسیدن به چشمه سبز در میانه بینالود اینطور نشانی داده است که از کوه نیشابور به طرف دشت توس، نزدیک به چهارده رودخانه ییلاقی جریان دارد. یکی از درههای ییلاقی، منطقه گلمکان است در هشت فرسنگی غرب مشهد که آبادی و باغات در آن فراوان دیده میشود. اگر چهارفرسنگ از شمال به سمت جنوب از کنار رودخانه گلمکان بگذریم، در بلندی کوه نیشابور به چشمه سبز(سبزرود) میرسیم که منبع اصلی آب رودخانه گلمکان است.
او نیز به این اشاره کرده که این چشمه در ارتفاع بسیار بلندی واقع شده و آب آن شیرین و گواراست. همینجا به این اشاره کرده که چگونه چشمه سبز پدید آمده است که میتوان ویژگیهای جغرافیایی کوه بینالود را هم از آن دریافت. مینویسد اطراف چشمهسبز را تپههای کمارتفاعی احاطه کرده است که در تابستان هم این تپهها خالی از برف نیست.
آبِ برفهای تپههای گرداگرد چشمه که به زمین فرو میرود به یک قشر غیرقابل نفوذ از تختهسنگها میرسد که چون آب نمیتواند به پایینتر نفوذ کند، چشمه را به وجود آورده است و از کف چشمه، آب فوران میکند. اگر قشر نفوذناپذیر در ته چشمه وجود نداشته باشد، مانند دیگر ییلاقات آب باید به زمین نفوذ و از کف دره جریان پیدا میکرد، اما چون چشمه سبز نسبت به کف دره ارتفاع بسیاری دارد، همان قشر سختِ کف چشمه، موجب بهوجود آوردن چشمه شده است.
او درباره هوای این منطقه هم مینویسد؛ حتی در مرداد طوری سرد است که بدون بالاپوش نمیتوان بود و اگر کسی شب را بخواهد در کنار چشمه بماند نیازمند به چادر و حتی به آتش نیز نیاز است. راه چشمه سبز مالرو است و اگر راه شوسه برای چشمه فراهم شود یکی از نقاط دیدنی برای اهالی ایران و سیاحان خواهد بود.